loading...
موزیک
لایو بازدید : 0 سه شنبه 24 دی 1392 نظرات (0)

ینکه دنیای بدی داریم اصلا جای شک و شبه نداره ولی الان واقعا داره ازش حالم بهم میخوره

جمعه بعدظهر خواهر کوچیکه اومد مشهد که شب رو توی بیمارستان پیش دوستش بمونه که پسر 6 ماهش رو به خاطر نارسایی مادرزادی قلب عملش کرده بودن  ، طفلک خواهر کوچیکه با اون روح حساسش کلی قصه خورده بود و هنوزم اصلا حالش خوب نیست ، از دیدن بچه های مریض و از دیدن برخورد پرسنل بیمارستان ، اینکه خانوم های محترم پرستار و نرس و ... کلا محیط کار رو با مجلس عروسی اشتباه گرفتن و با کلی آرایش های خوشگل ، در پی دلبری از همکاران مردشون هستن و آقایان هم که ..... بنده عرض کردم که عزیزم بلاخره مریض ها باید توی اون محیط پر از استرس و غم چهره های زیبا و خندان و شاد ببینن ! پس سخت نگیر ، ولی درد اینجا نبوده که ، ایشون معترض بود چرا این زیبا رویان و شادرویان اینقدر بدخلقی میکنن در برآوردن هوائج بیماران پس ؟؟؟؟؟؟؟

خلاصه شب رو که موند و صبحم تا شوهر دوستش بیاد همونجا بود و بعدشم  چون خیلی دلش گرفته بود واسه بهبود روحیه رفت حرم ، حدود ساعت یک بود که زنگ زد به من که :

خواهر شرمنده مزاحمت میشم ولی ی موضوعی پیش اومده مجبور شدم زنگت بزنم ، منم یهو نگران شدم نکنه حالش بد شده چون صداشم بدجوری گرفته بود و بغض داشت، هول پرسیدم چی شده مگه ؟ با بغض و گریه گفت ی خانومی تو حرم ازم خواسته گوشیم رو بدم بهش که زنگ بزنه به ی آقای خادم و بعدشم چون اون بنده خدا نبوده گویا با چشم گریون ازم جدا شده و منم دلم نیومده از کنارش رد شم و برم ، اینه که رفتم دنبالش و پرسیدم چی شده مادر ؟ گفته دخترم قند داره و باید برم واسش ی آمپول بگرم از داروخونه هلال احمر که میشه 25 تومن والا پای دخترم رو باید قطع کنیم و منم پول ندارم ، اون موقع خواهر دل رحم من زنگ زده بود به من که ازم اجازه بگیره از کارتم که دستشه ی مقداری به این خانوم کمک کنه ، اون خانومم شماره ی آقایی رو توی اصفهان دادن که طبق گفتشون از جریان زندگیشون خبر داره و گفته بود واسه خاطر جمعی زنگ بزنید به اون آقا و از ایشون بپرسید اوضاع ما رو و بگید که مادر سید عباس و بی بی فاطمه شمارتون رو داده ، من چون دیدم بچه هاش سید هستن به خواهر گفتم برو پول بردار و بهش بده عزیزکم ، امروزم که اومدم شرکت زنگ زدم به اون آقا توی اصفهان که ایشون گفتن سال قبل که اومدن مشهد زیارت با این خانوم آشنا شدن و رفتن خونشون که در واقع ی اتاق اجاره هست با ی زندگی اسفناک با ی دختر که مرض قند داره و ی پسر که روی پوستش پر از قارچ بوده و پاهای واریسی خود این خانوم ، گفتن من همین قدر دیدم و حالا اگر شما میخواید مطمئن شید چون مشهد هستین میتونید برید تحقیق از محل زندگیشون ، یهو دلم گرفت ، آخه تحقیق من چه فایده داره وقتی ببینم قضیه واقعیت داره و من کاری از دستم برنمیاد ، یعنی مثلا ماهی 30 ، 40 هزارتومن من اونم توی خونه پرش ، چه کمکی برای اوانا می تونه باشه آخه خداااااااااااااااااااا ، حداقل زیبایی و سلامت میدادی به مادرشون تا بتونه از اون
کارتون هایی که توسط کودکان قابل درک باشد.
شرایط:
هر شرکت کننده می تواند 1 اثر ارسال نماید.
اثر ارسالی باید اصل باشد.
- اندازه اثر ارسالی باید A4 یا A3 باشد.
- هنرمندان بايد نام، نام خانوادگي و نشانی خود را در پشت اثر درج نمايند.
- برای هنرمندانی که آثارشان در کاتالوگ چاپ شود، یک نسخه ارسال می شود.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 7